معنی ذخیره کردن آب آبیاری

لغت نامه دهخدا

آبیاری

آبیاری.[آب ْ] (حامص مرکب) کار آبیار. سقایت:
به آبیاری دولت بباغ نصرت شاه
بسال فتح گل خارمند شد بویا.
خوندمیر مورخ.
- آبیاری کردن، آب دادن. مشروب کردن. آب پاشی کردن. آب زدن. سیرآب کردن.


ذخیره کردن

ذخیره کردن. [ذَ رَ / رِ ک َ دَ] (مص مرکب) نهادن. پس انداز کردن. ادّخار. اذّخار. انبار کردن. اندوختن. الفنجیدن. بیلفنجیدن. الفغدن. بیلفغدن. پس دست داشتن.الفختن. بیلفختن. اقتناء. ابتآر. بأر. اعتقاد. پستائی کردن. یخنی. اقماز.

فرهنگ فارسی هوشیار

آبیاری کردن

(مصدر) آب دادن باغ و مزرعه مشروب کردن آب پاشی کردن.


آبیاری

کار آبیار، سقایت


ذخیره کردن

اندوختن

فارسی به ایتالیایی

فرهنگ عمید

آبیاری

کار و پیشۀ آبیار،
آب دادن باغ یا کشتزار،

مترادف و متضاد زبان فارسی

ذخیره کردن

انبار کردن، انباشتن، اندوختن، پس‌انداز کردن

تعبیر خواب

آبیاری

آب دادن باغ و کشت، از جوی ها و رودها، دلیل کند بر مال و رستگاری از غم و اندوه2ـ اگر خواب ببینید آبنبات می خورید، علامت آن است که پیرو جوان به تفاهم می رسند و تفریحات دسته جمعی در راه است. 3ـ اگر خواب ببینید آبنبات ترش مزه ای میخورید، دلالت بر آن دارد که بیمار خواهید شد و از افراد قابل اعتماد زیان و رنج خواهید دید. 4ـ اگر خواب ببینید جعبه ای آبنبات از کسی می گیرید، علامت آن است که مورد احترام و ستایش دیگران قرار خواهید گرفت و خوشبخت خواهید شد. 5ـ اگر خواب ببینید جعبه ای آبنبات برای کسی میفرستید، نشانه آن است که به کسی پیشنهاد غیر اخلاقی می دهید و با مخالفت او روبرو می شوید. - حضرت دانیال

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

ذخیره کردن

انباردن

فارسی به عربی

ذخیره کردن

کنز، مخزن، اِدّخار

معادل ابجد

ذخیره کردن آب آبیاری

2016

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری